نیمه شبی پرسیدی که کجایی ؟

کجایم یا کجا می‌خواهم باشم

روی شتری در بیابان های سینا

یا روی قایقی در پیچ و خم های نیل

شاید هم روی یک گاری بر سنگفرش کوچه های قاهره

در حال عبور ، در حال گذر

گذر از شن ، گذر از آب ، گذر از سنگفرش

گذرم متصل و مقصدم نامعلوم

به کجا

لابد چون فراعنه اهرام به دخمه‌ای برای مومیایی گشتنم

یا همچون مسیح در جُلجَتا برای به صلیب کشیدنم

یا به سرزمین فرقه ها برای سوزانده شدنم

نه نه

حتما به سان حلاج به دار آونگ کردنم

مقصد را نمی‌دانم

ولی مقصود همین است

رفتن ، گذشتن ، دل کندن