موضوع پست قبلی فیلم هایی بودند که این سال ها براساس داستان های واقعی ساخته شدند .مطالب این پست هم درباره این فیلم ها و براساس مستندهای واقعی و اعترافات خود مجرمین نوشته شده

در یک سال اخیر ، دو اثر در سینمای ایران قابل توجه بودند . دو فیلمی که بر مبنای قتل های سریالی و قاتلین زنجیره‌ای شکل گرفتند .

یکی عنکبوت درباره سعید حنایی مشهور به قاتل عنکبوتی( مردی که بعد از اقدامی ناموفق برای تعرض به همسرش ، برای پاکسازی شهر و شاید هم تلافی ، شروع به قتل زنان خیابانی مشهد می‌کند تا به خیال خودش ریشه فحشا را بخشکاند اما سرانجام پس از ۱۶ فقره قتل ، دستگیر و اعدام شد . لقب قاتل عنکبوتی را روزنامه ها به او داده بودند زیرا همچون عنکبوت ، طعمه ها را به محل استقرار خود می‌کشاند و به قتل می‌رساند .

فیلم دوم نیز طلاخون براساس زندگی مهین قدیری بود که در قزوین به دلیل بدهی مالی ، اقدام به قتل زنان مسن و ربودن طلاهای آنان می‌کند . پس از 9 فقره قتل نیز بالاخره دستگیر و به دار آویخته می‌شود .

در کل به کسی که چندین قتل را به صورت زنجیر وار مرتکب می‌شود ، قاتل زنجیره‌ای یا سریالی می‌گویند.

امااااا

اما نکته قابل توجه درباره مرتکبین زنجیره ای این است که پس از چند ارتکاب ، فجایع برای‌شان عادی می‌شود

تا جایی که در جنایات بعدی ، حساب شده تر ، خشن تر و جسورتر عمل می‌کنند و چون دیگر قتل برای‌شان ترسی ایجاد نمیکند در مواجهه با قربانیان بعدی ، ارتکاب برای‌شان پیش پا افتاده یا عادی تر جلوه می‌کند .

نکته بعدی زمان پس از دستگیری‌ستدر اعترافات ، بدون ترس و ناراحتی یا بعضاً با اعتماد به نفس صحبت می‌کنند و حتی می‌خندند

و یا می‌گویند در صورت دستگیر نشدن ، به این روند ادامه می‌دادند

اغلب موارد نیز ترس اعدام یا دنیای آخرت را نداشتند و دغدغه‌شان بی‌سرپرست شدن همسر و فرزندانشان بوده است .

برای مثال سعید حنایی پس از دستگیری هم در دادگاه با صلابت می‌ایستاد و محکم حرف می‌زد گویی که تأیید شده خداست و این مطلب حتی در اعترافات‌ش نیز مشهود بود . تا جایی که مدعی بود پس از چند سالی خشکسالی ، به برکت اقدامات او ، باران گرفته بود

نکته جالب تر‌ و البته کمی هم ترسناک در اعترافات سعید حنایی در پایان مصاحبه او بود .

خبرنگار ( خانم کریمی ) نقل می‌کند که پس از اتمام مصاحبه ، سعید حنایی با پوزخند خاصی می‌گوید: راستی خانم کریمی ، میدونستین اولین زنی که کُشتم ، فامیلی‌ش کریمی بود .

گویی که قاتل آن چنان کشتن برایش راحت بوده که حتی به نوعی مصاحبه کننده خود را تهدید می‌کند که می‌توانست قربانی بعدی خودت باشی